نظریه جیمز دیویس - انقلاب اسلامی - نظریه جیمز دیویس
بررسی تطبیقی انقلابهای جهان اسلام بر اساس نظریه جیمز دیویس (مطالعه موردی: انقلاب تونس، مصر و لیبی)
در جامعه تونس و مصر و لیبی اقداماتی در جهت آموزش و سواد انجام گرفت که منتهی به افزایش تعداد افراد تحصیلکرده گردید که آگاهی سیاسی به مراتب بالایی داشتند و در زمینه نوسازی و توسعه جامعه اقداماتی مهمی در جامعه تونس و مصر انجام گرفت در این مرحله مطالبات و توقعات مردم افزایش مییابد و در این زمینه جامعه لیبی با توجه به ساختار قبیلهای که داشت نقش چندانی در این زمینه برای این کشور قابل تصور نیست ولی عواملی از قبیل حضور غیربومیها در کشور لیبی از جمله شهر بنغازی به عنوان مهمترین شهری که آغازگر تحولات لیبی به شمار میرفت و همچنین مخالفان دولت معمر قذافی که بیشتر در خارج از کشور حضور داشتند و از سویی نیز رسانهها در افزایش سطح آگاهی مردم نقش فعالی داشتند که در افزایش سطح توقعات و مطالبات مردم میتوانست عمال تأثیرگذاری باشد.
به دنبال بروز انقلاب در خاورمیانه، تحقیق و بررسی عوامل شکلگیری انقلاب در این منطقه، یکی از مسائل مورد علاقه پژوهشگران قرار گرفت که این انقلابها را بر اساس تئوریهای مختلف انقلاب مورد آزمونپذیری قرار دهند و در این زمینه پژوهشهای زیادی صورت گرفت و بسیاری از تئوریهای انقلاب در تحولات سیاسی کشورهای خاورمیانه مورد تحقیق و ارزیابی قرار گرفتند ولی در این میان مسئله تحقیق در زمینه آزمونپذیری انقلابهای جهان اسلام بر اساس تئوری جیمز دیویس مورد غفلت محققان قرار گرفت؛ به همین دلیل، این تحقیق در صدد است انقلابهای جهان اسلام را در تونس، مصر و لیبی بر اساس نظریه جیمز دیویس مورد بررسی و تطبیق قرار دهد.
دیویس در محور اول نظریه خود رشد سریع اقتصادی جامعه را نظریه گنجانده است؛ درمحور دوم نظریه جیمز دیویس نتایجی که رشد اقتصادی در جامعه میتواند داشته باشد باعث می گردد در زندگی مردم تا حدودی رفاه و آسایش احساس گردد و سطح انتظارات نیز به تبع آن افزایش پیدا میکند؛ و در محور سوم تئوری منحنی دیویس اگر جامعه دچار افت ناگهانی در عرصه اقتصادی گردد، کشور وارد یک دوره رکود اقتصادی خواهد شد که این مسئله منتهی به شکلگیری احساس محرومیت در زندگی مردم پس از طی یک دوره ای از رفاه خواهد شد و تاثیرات منفی در تحولات ذهنی افراد خواهد داشت و این احساس محرومیت میتواند باعث شکلگیری نارضایتی سیاسی در جامعه گردد.
پاورپوینت نظریه جیمز دیویس درباره انقلاب
کلمات کلیدی : پاورپوینت نظریه جیمز دیویس درباره انقلاب دانلود پاورپوینت نظریه جیمز دیویس درباره انقلاب پاورپوینت رایگان نظریه جیمز دیویس درباره انقلاب پاورپوینت زندگینامه جیمز دیویس پاورپوینت زندگی نامه جیمز دیویس پاورپوینت بیوگرافی جیمز دیویس پاورپوینت آشنایی با جیمز دیویس دانلود نظریه جیمز دیویس درباره انقلاب نظریه جیمز دیویس درباره انقلاب پروژه نظریه جیمز دیویس درباره انقلاب تحقیق نظریه جیمز دیویس درباره انقلاب دانلود پاورپوینت زندگینامه جیمز دیویس دانلود پاورپوینت زندگی نامه جیمز دیویس.
فقر دائمی و محرومیت مردم را انقلابی نمیکند، بلکه آنها معمولاً این شرایط را با تسلیم و رضایت و یا در ناامیدی خاموش تحمل میکنند و احتمال وقوع انقلابها زمانی بیشتر است که بهبودی در شرایط زندگی مردم پدید آید، همینکه سطح زندگی شروع به بالا رفتن میکند، سطح توقعات و انتظارات مردم نیز بالا میرود و اگر روند بهبود شرایط بعد از این کند شود تمایل به شورش بهوجود میآید، زیرا انتظارات و توقعات فزاینده با ناکامی روبرو میشود و ناکامیها آتش شورش و اعتراض را شعلهور میکنند. اگر دورانی طولانی از رفاه وجود داشتهباشد که طی آن این انتظار ایجاد شود که میتوان نیازهایی را بهطور دائم برآورده ساخت و بعد دورهای از افول پیش بیاید که فرد را سرخورده کند، شکاف وسیعی میان آنچه که مردم میخواهند و آنچه که بهدست آوردهاند، شکل میگیرد، در چنین شرایطی انتظارات کماکان روبه رشد بوده و رکود ناگهانی اقتصاد، باعث بروز شکاف غیرقابل تحمل شده که در نهایت باعث انقلاب میشود.
در ادامه ابتدا بخشی از متن این پاورپوینت را برای شما آورده ایم ، سپس فهرست مطالب و در انتها تصویری از پیش نمایش اسلایدهای این پاورپوینت را برای شما قرار داده ایم تا بتوانید جزئیات آن را مشاهده کنید و در صورت تمایل در ادامه مطلب آن را دانلود نمایید. بهعبارت دیگر جیمز دیویس معتقد است، بالا رفتن توقعات اقتصادی مردم به دنبال یک دورهی پیشرفت اقتصادی و رکودی که پس از آن بهوجود میآید، باعث میشود تا مردم از اوضاع بهطور ذهنی بیمناک شوند و روحیهی انقلابی پیدا کنند. دیویس نظریهی خود را دربارهی انقلاب، اینگونه تبیین میکند که: احتمال وقوع انقلاب زمانی است که مدت طولانی از توسعهی عینی اقتصادی و اجتماعی در مدت یک دورهی کوتاهمدت عقبگرد سریع، دنبال شود.
جیمز دیویس
در این نوشتار به یک نمونه از آفتهای درآمدهای نفتی و عدم مدیریت صحیح آن در دوران محمدرضاشاه اشاره میکنیم: ایران تا اوایل دههی 1940م عمدتا از نظر تهیهی مواد غذایی خودکفا بود و میتوانست حتی کمبود ارز خارجی خود را هم با صدور محصولات کشاورزی از جمله پنبه، میوه و خشکبار تامین کند، بزرگترین اشتباه طرفداران این نظریه این است که سرازیر شدن پولهای نفت را با توسعهی اقتصادی یکی انگاشتهاند، درحالیکه این دو مقوله، تفاوتهای بسیاری با یکدیگر داشتهاند، حال چگونه ممکن است در چنین وضعیتی انتظار داشت که توقعات آنان آنقدر بالا برود که نخواهند دستبه انقلاب و سرنگونی شاه بزنند.
فقر دائمی و محرومیت مردم را انقلابی نمیکند، بلکه آنها معمولاً این شرایط را با تسلیم و رضایت و یا در ناامیدی خاموش تحمل میکنند و احتمال وقوع انقلابها زمانی بیشتر است که بهبودی در شرایط زندگی مردم پدید آید، همینکه سطح زندگی شروع به بالا رفتن میکند، سطح توقعات و انتظارات مردم نیز بالا میرود و اگر روند بهبود شرایط بعد از این کند شود تمایل به شورش بهوجود میآید، زیرا انتظارات و توقعات فزاینده با ناکامی روبرو میشود و ناکامیها آتش شورش و اعتراض را شعلهور میکنند. جیمز دیویس پس از اشاره به نظریههای متفاوت "آلکسی دوتوکویل" (نقش بهبودی شرایط در وقوع انقلاب) و "مارکس" (نقش تنزل شرایط در وقوع انقلاب) این پرسش را پیشرو میگذارد که آیا انقلابها زمانی که رشد اقتصادی-اجتماعی باشد، اتفاق میافتند؟، یا زمانی که تنزل و عقبگرد باشد؟، او سپس چنین پاسخ میدهد: توسعهی طولانی باعث افزایش انتظارات میگردد و رکود کوتاه مدت سبب ایجاد فاصله غیرقابل تحمل بین انتظارات و دریافتها و در نتیجه وقوع انقلاب میگردد.
بهموازات این منحنی، منحنی میزان واقعی ارضای نیازها قرار دارد، تا زمانی که مردم دست کم، بخش قابل ملاحظهای از آنچه را که انتظار دارند، به دست آورند، احتمال اینکه قیام کنند، بعید است، اما چنانچه میزان واقعی ارضای نیازها، سیر نزولی پیدا نماید و میزان مورد توقع ارضای نیازها همچنان صعودی بماند، در اینصورت بین این دو، شکاف وسیعی شروع به گسترش میکند که نتیجهای جز انقلاب را در پی نخواهد داشت". اگر دورانی طولانی از رفاه وجود داشتهباشد که طی آن این انتظار ایجاد شود که میتوان نیازهایی را بهطور دائم برآورده ساخت و بعد دورهای از افول پیش بیاید که فرد را سرخورده کند، شکاف وسیعی میان آنچه که مردم میخواهند و آنچه که بهدست آوردهاند، شکل میگیرد، در چنین شرایطی انتظارات کماکان روبه رشد بوده و رکود ناگهانی اقتصاد، باعث بروز شکاف غیرقابل تحمل شده که در نهایت باعث انقلاب میشود.
انقلابی بی همتا
این تفسیر ضمن اینکه کاملا با شرایط و زمینه های وقوع انقلاب اسلامی تطابق ندارد، آشکارا ماهیت مذهبی انقلاب ایران را نادیده گرفته و نقش بسیار مهم ایدئولوژی و رهبری منحصر به فرد امام خمینی (ره) را نادیده می انگارد بنابراین نظریه دیویس نمی تواند تبیین گر انقلاب اسلامی ایران باشد. کسانی که با تطبیق انقلاب اسلامی ایران با نظریه دیویس موافقاند، معتقدند روند نوسازی در ایران که از سالها قبل از انقلاب آغاز شده بود نقطه شروع افزایش انتظارات در ایران است که بعدها با افزایش بهای نفت بر میزان برخورداریهای عمومی از این روند افزوده میشود. انقلاب اسلامی ایران، به عنوان آخرین انقلاب قرن که تأثیر شگرف در دنیای پیرامون خود بر جای نهاده و موجب حرکت ها، خیزش ها و نهضت های متعددی در اقصی نقاط جهان گردیده است،مورد توجه خاص پژوهشگران حوزه? انقلاب قرار گرفته است.
هر یک از آنها به فراخور مکتب و مشرب فکری خود نظریه ای را در خصوص وقوع انقلابات در اقصی نقاط جهان مطرح و برخی از پژوهشگران با استفاده از نظریات مطروحه انقلاب های مختلف را مورد بررسی و واکاوی قرار می دهند. بر اساس پرسش بالا دیویس نظریه خود را این گونه بیان می دارد که احتمال وقوع انقلاب ها زمانی است که مدتی طولانی از توسعه عینی اقتصادی و اجتماعی، توسط یک دوره? کوتاه مدت عقبگرد سریع دنبال شود. بر همین اساس دیویس این پرسش را مطرح می کند که آیا انقلاب ها زمانی که رشد اقتصادی اجتماعی بالا باشد اتفاق میافتند یا زمانی که وضعیت اقتصادی در سطح نازلی قرار داشته باشد؟.
اما در سالهای آخر به ناگاه به دلایلی مانند زمستان معتدل در اروپا و در نتیجه کاهش بهای نفت، رکود گریبان جامعه را میگیرد، فاصله غیر قابل تحمل رخ داده انقلاب میشود. توضیح اینکه دوتوکویل معتقد است بهبودی شرایط در وقوع انقلاب ها نقش موثری ایفا می کند در حالی که مارکس نقش تنزل شرایط اقتصادی را در وقوع انقلاب موثر می داند. توسعه طولانی باعث افزایش انتظارات میگردد و رکود کوتاه مدت سبب ایجاد فاصله غیر قابل تحمل بین انتظارات و دریافت ها و در نتیجه وقوع انقلاب میگردد. همچنین با مطالعه رشد تولید ناخالص ملی در مییابیم که فاصله و شکاف ایجاد شده قوی نبود و نمیتواند غیر قابل تحمل خوانده شود.
ب. نظریه جیمز دیویس و منحنی جی (J)
جیمز دیویس (1) پس از اشاره به نظرهای متفاوت آلکسی دوتوکویل (نقش بهبودی شرایط در وقوع انقلاب) و مارکس (نقش تنزل شرایط در وقوع انقلاب) این پرسش را پیشرو میگذارد که آیا انقلابها زمانی که رشد اقتصادی ـ اجتماعی باشد اتفاق میافتند، یا زمانی که تنزل و عقب گرد باشد؟. کسانی که با تطبیق انقلاب ایران با منحنی J موافقاند، میگویند روند نوسازی در ایران که از سالها قبل از انقلاب آغاز شده بود، نقطه شروع افزایش انتظارات در ایران است که بعدها با افزایش بهای نفت بر میزان برخورداریهای عمومی از این روند افزوده میشود. همچنین هرچند جدول تولید ناخالص ملی که بیانگر رشد درآمد ملی کشور در دهههای 40 و 50 شمسی است، مورد استناد معتقدین به تطبیق انقلاب اسلامی با منحنی j قرار میگیرد، اما مشکل این جدول این است که چگونگی توزیع این درآمد را نشان نمیدهد.
حال اگر با توجه بهجدول رشد تولید ناخالص ملی بگوییم که یک بهبودی طولانیمدت در شرایط زندگی مردم در کشور رخ داده بود، با دقت در اطلاعات همین جدول درمییابیم که فاصله و شکاف ایجادشده قوی نیست و نمیتواند غیرقابل تحمل خواندهشود. اگر این مبارزه صورت نگرفته و برعکس آن، همراهیهای طولانیمدتی صورت پذیرفته و سپس در سالهای انقلاب به سرکوبی کسانی که دارای این ایدئولوژی بودند پرداخته شده بود، میتوانستیم جایی برای تطبیق انقلاب اسلامی با منحنی J بیابیم. (1) به علاوه، هزینه مصرفی سرانه شهریها از 14923 ریال در سال 1959 به 40789 ریال در سال 1976 فزونی یافته است درحالیکه در همینمدت این امر در مورد روستائیان ـ که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدادند ـ از 7012 ریال به 10706 ریال رسیده است.
یک ارزیابی نشان میدهد که براساس میزان هزینههای مصرفی، درآمد طبقه بالای اجتماع (20% بالا) از 79/51% در سال 1960 به 05/56% در سال 1975 رسیده است درحالیکه طی همینمدت سهم طبقه پایین جامعه (40% پایین) از 90/13% به 91/10% کاهش یافته است. در این رابطه باید گفت هرچند چنین امری نیز ممکن است گاه باعث شورش یا انقلاب شود ـ البته در این صورت نیز نمیتوان نقش سایر عوامل را نادیده گرفت ـ اما جوامع از نظر روحیه عمومی، ویژگیهای فرهنگی، سابقه تاریخی و. از سوی دیگر، سرکوبی سیاسی شدید در زمان رضاشاه و پسرش که توسط نیروهای پلیس، ساواک (در زمان دومی) و غیره صورت گرفت و مدتی نسبتاً طولانی ادامه یافت، با قسمت اول فرضیه دیویس مغایر است.
دانلود رایگان
فقر دائمی و محرومیت مردم را انقلابی نمی کند، بلکه آنها معمولاً این شرایط را با تسلیم و رضایت و یا در ناامیدی خاموش تحمل می کنند و احتمال وقوع انقلاب ها زمانی بیشتر است که بهبودی در شرایط زندگی مردم پدید آید، همین که سطح زندگی شروع به بالا رفتن می کند، سطح توقعات و انتظارات مردم نیز بالا می رود و اگر روند بهبود شرایط بعد از این کند شود تمایل به شورش بهوجود می آید، زیرا انتظارات و توقعات فزاینده با ناکامی روبرو می شود و ناکامیها آتش شورش و اعتراض را شعله ور می کنند. اگر دورانی طولانی از رفاه وجود داشته باشد که طی آن این انتظار ایجاد شود که می توان نیاز هایی را به طور دائم بر آورده ساخت و بعد دورهای از افول پیش بیاید که فرد را سر-خورده کند، شکاف وسیعی میان آن چه که مردم می خواهند و آن چه که به دست آورده اند، شکل می گیرد ، در چنین شرایطی انتظارات کما کان رو به رشد بوده و رکود ناگهانی اقتصاد، با عث بروز شکاف غیرقابل تحمل شده که در نهایت باعث انقلاب می شود.
به عبارت دیگر جیمز د یویس معتقد است، بالا رفتن توقعات اقتصادی مردم به دنبال یک دوره ی پیشرفت اقتصادی و رکودی که پس از آن به وجود می آید، باعث می شود تا مردم از اوضاع به طور ذهنی بیمناک شوند و روحیه ی انقلابی پیدا کنند. دیویس نظریه ی خود را در باره ی انقلاب، این گونه تبیین می کند که : احتمال وقوع انقلاب زمانی است که مدت طولانی از توسعه ی عینی اقتصادی و اجتماعی در مدت یک دوره ی کوتاه مدت عقب-گرد سریع، دنبال شود. در این دوره رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی باعث ارضای بخش مهمی از خواسته ها می شود و سبب می شود ذهنیتی شکل بگیرد که توقع دارد اوضاع در آینده نیز به سمت بهبود پیش برود.
پاورپوینت بررسی نظریه جیمز دیویس درباره انقلاب در 30 اسلاید بسیار زیبا و قابل ویرایش آماده ارائه با اسلایدشو با فرمت pptx و رعایت تمامی استانداردهای زبان فارسی. به عقیده ی جیمز دیویس، انسان ها دوره های بی شماری در تاریخ دارند که طی آن مردم در فقر شدید زندگی کرده یا زیر شدیدترین ستم بوده اند، اما به اعتراض برنخاسته اند. فرض اصلی او در این نظریه این است که هرگاه پس از یک دوره طولانی رشد اقتصادی و اجتماعی یک دوره برگشت سریع اتفاق بیفتد احتمال وقوع انقلاب بیشتر می شود. هرچه شدت و مدت رکود بیشتر باشد این فاصله بیشتر می شود و باعث ایجاد شرایط حاد شده و احتمال وقوع انقلاب افزایش می یابد.
نگرشی به نظریه های انقلاب و نقد و ارزیابی آنها
البته به نظر وی، موقعی که در اثر نوسازی شدید (اصلاحات اراضی، روند صنعتی کردن،مهاجرت گسترده به شهرها، توسعه نظام آموزش و پرورش جدید، حملة شاه علیه ابعاد سنتی بازار مثل مداخله در تجارت و کنترل بر بازار، کنار نهادن روحانیون از فعالیتهای مربوط به تعلیم و تربیت و قضاوت و غیره) یأس و از خود بیگانگی اجتماعی پدید آمد و حکومت آسیبپذیر شد، در آن موقع انقلاب ایران توسط مجموعهای از شکلهای فرهنگی و سازمانی ریشهدار و تاریخی (اسلام شیعه و اسطورة بنیادین تشیع - شهادت امام حسین (ع) - مراسم اسلامی، شبکة مساجد و روحانیت و غیره) به گونة هشیارانهای ساخته شد. نکته مهمی که در نوشتههای مارکس مورد تاکید قرار گرفته، تقسیم امور اجتماعی به «زیربنای» اقتصادی و «روبنای» حقوقی، سیاسی، اخلاقی و غیره است و این که تاریخ را «واقعیتهای مادی» پدید میآورند نه اندیشهها، این سخن مارکس ناشی از بیتوجهی او به عناصری از حیات فردی و اجتماعی است ک باعث تمایز انسان از سایر موجودات میشود، یعنی تفکر و اندیشه، اراده، اختیار، حافظه و غیره، این عناصر که انسان بدون آنها با دیگر موجودات یکسان میشود، در تحولات اجتماعی و تاریخی که در واقع افعال انسانها هستند، نقش کلیدی دارند.
وقوع انقلاب اسلامی در پایان دهه 1970، نظریه اسکاچپول در کتاب دولتها و انقلابهای اجتماعی را زیر سؤال برد، به گونهای که وی در سال 1982 در مقالهای تحت عنوان «دولت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران» این گفته خود در کتابش را که «انقلابها ساخته نمیشوند بلکه به وجود میآیند» در مورد انقلاب ایران رد نمود و با دست کشیدن از دید کاملاً ساختاری خود نوشت که: اگر در دنیا یک انقلاب باشد که توسط یک حرکت انقلابی آگاهانه ساخته شده است، آن انقلاب، انقلاب ایران است و بدین گونه نقش عناصر آرمان و رهبری را مورد تأکید قرار داد. در پایان و در ارزیابی مقاله تدا اسکاچپول میتوان گفت که هر چند او خود مطالب کتابش را برای تحلیل انقلاب اسلامی نارسا میداند که این نکته دوستی است، ولی در مقالهاش اصالت را به نتایج ناشی از نوسازی داده و به موضوعات مهمی هم چون اقدامات ضد فرهنگی و ضدمذهبی رژیم پهلوی و وابستگیاش به بلوک غرب به ویژه آمریکا و رابطة حسنة آن با اسرائیل - یعنی موضوعاتی که همواره مورد حملة گروههای مذهبی قرار میگرفت - و تلاشهای روحانیت انقلابی به ویژه امام خمینی (ره) و گروههای مسلمان در زمینة بازگشت به خویشتن و غیره اشاره نکرده است.
انقلاب اسلامی ایران و تجدید نظر در تئوریهای انقلاب
اواخر ده? 70 میلادی دورانی است که رهیافتهای روانشناسانه کسانی چون جیمز دیویس و تد رابرت گر و رهیافتهای سنتی کارکرد گرایانه در حال عقب نشینی بود و رهیافتهای الهام گرفته از تغییرات نظریات مارکسیستی با تکیه بر ساختار مهم دولت و نقشی که دولتها در پیروزی انقلابها دارند نفوذ بیشتری پیدا کرده بود. وی با ارائه یک دیدگاه دولت محور بر اهمیت ساختارهای کلان سیاسی ـ اجتماعی و نقش عوامل بین المللی تأکید کرد و با تکرار سخن وندل فیلیپس به این مضمون که انقلابهایی می آیند و ساخته نمی شوند، بنیان گذار یک رهیافت بسیار مهم در مطالعات انقلاب محسوب می شود. هادی سمتی؛ دکترای علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران: زمانی که انقلاب اسلامی در اواخر ده? 70 میلادی پیروز شد مسأله تئوریهای انقلاب نظریه پردازی پیرامون تحولات سیاسی و اجتماعی بنیادین در بسیاری از محافل علمی و آکادمیک، موضوعی اساسی بود.
به عقید? این گروه، فرهنگ یک کل منسجم و یکپارچه نیست، بلکه در آن تنوع و دگرگونی و تضاد است و این ساختار فرهنگی هم در فرآیند انقلاب و هم پس از انقلاب توسط نخبگان انقلابی برای سرنگونی رژیم حاکم و مسلط شدن حاکمیت جدید مورد استفاده قرار می گیرد. محورهایی که برای بحث و بررسی مناسب به نظر می رسد و پژوهشهای محدودی نیز پیرامون آنها صورت گرفته عبارتند از: ساختار دولت و تحولات آن بعد از انقلاب، رابطه دولت و جامعه، تحرک اجتماعی و منزلت اقتصادی و اجتماعی مردم و طبقات گوناگون. این نسل جدید تحت تأثیر انتقاداتی که به نسل سوم تئوریهای انقلاب وارد شده، شکل گرفته است و به همین دلیل به چگونگی شکل گیری یک حرکت مردمی از پایین به بالا در ایران و نقش مفاهیم فرهنگی و ایدئولوژیک و علی الخصوص، مذهب توجه دارد.
اما با انقلاب اسلامی ایران و تا حدود کمتری انقلاب نیکاراگوئه، مسأله ایدئولوژی و باورهای سیاسی و اجتماعی مجدداً در دنیای آکادمیک مطرح گردید و مسایلی از قبیل شبکه های اجتماعی، چهارچوبهای فکری، بسیج منابع و. 2ـ بررسی و ارزیابی نتایج و دستاوردهای یک انقلاب مستلزم گذشت زمانی طولانی است اما انقلاب اسلامی از این حیث تقریباً یک استثناست و نتایج و پیامدهای آن زودتر از سایر انقلابها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به عبارت دیگر، با انقلاب اسلامی این سخن که انقلابها می آیند یا ساخته می شوند، دوباره مطرح گردید و نزاعی که چندین دهه در علوم اجتماعی پیرامون رابطه ساختار ـ کارگزار وجود داشت مجدداً از سر گرفته شد.